Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-03@09:07:35 GMT

گاو و گوسفند فروختیم و آمدیم/ ما با هم، برادریم!

تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۳۱۷۷۹

گاو و گوسفند فروختیم و آمدیم/ ما با هم، برادریم!

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله؛ جواد شیخ‌الاسلامی: گوشه‌ای از مسجد نشسته و به کیف‌ها و کوله‌هایی که با خودش به ایران آورده و درون آنها را از سوغاتی برای اقوام و دوستان و آشنایان پر کرده، تکیه داده است. محاسن‌اش آنقدر سفید است که انگار بر صورتش برف نشسته، برفی به پاکی و سهمگینی برف کوهستان‌های افغانستان. به مهربانی و بلند بلند می‌خندد؛ آنقدر جوانانه و سرخوشانه و بی‌غل و غش که ناگاه سن و سالش را از ذهنم محو می‌کند و گمان می‌کنم نه در برابر پیرمردی شصت و پنج ساله، که مقابل جوانی پانزده شانزده ساله نشسته‌ام.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اسمش علی‌مدد است و ساکن روستایی از ولسوالی «شهرستان» در ولایت «دایکُندی». تا حالا دو بار به کربلا مشرف شده و این بار سوم است: «ما روستانشین‌های افغانستان به خاطر سختی راه و جاده‌های پر مخاطره، خیلی وقت‌ها به شهرها هم سفر نمی‌کنیم. بعضی روستاییان تا آخر عمرشان یک‌بار هم کابل و هرات را نمی‌بینند. بعضی سال‌ها آنقدر برف می‌بارد که جاده‌ها تا ماه‌ها مسدود می‌شوند. ولی همین مردم به خاطر سفر کربلا همه سختی‌ها را به دوش می‌کشند و از جای‌جای افغانستان راهی کربلا می‌شوند».

می‌پرسم شما چه سختی کشیدید؟ جواب می‌دهد: «گاو و گوسفند فروختم کاکای من! چیز دیگری نداشتم که خرج سفر کنم. دفعه قبلی سه تا گوسفند فروختم، این بار ماده گاوی که به ما شیر و ماست می‌داد. اینها که چیزی نیست؛ اگر راه باز باشد و پول نداشته باشم، زندگی‌ام را می‌فروشم و کربلا می‌روم. جان ما فدای حسین (ع) …».

ایران قوت دل ما شیعیان افغانستان است

مسجد حضرت رسول (ص) در پنج‌تن ۸۷ مشهد که این روزها میزبان زائران افغانستانی اربعین است، آجر به آجرش را مهاجران فراهم کرده‌اند و متر به مترش را هم خودشان ساخته‌اند. وقتی تصمیم به ساخت این مسجد می‌گیرند، هر کس گوشه‌ای از کار را می‌گیرد و ساختمان مسجد را توسعه می‌دهد.

یکی دیوارچینی بلد بوده، یکی کاشی‌کاری، یکی گچ‌کاری، یکی جوشکاری و برق‌کاری و رنگ‌کاری. دست هم می‌دهند تا مسجدی می‌سازند که حالا میزبان زائران اربعینی و شیعیان افغانستان شده است. آنها که هر کدام خود را از گوشه و کنار افغانستان برای زیارت امام رضا (ع)، دیدار با اقوام و عزیمت به سمت مرزهای عراق به مشهد رسانده‌اند، پس از ورود به ایران از مرز دوغارون عازم مسجد رسول (ص) می‌شوند و بعد از استراحت کوتاهی دنباله کارشان را پی می‌گیرند.

یک شب مانده به اربعین، در حالی که کاروان‌های زوار افغانستان تازه وارد ایران شده‌اند، خودم را به مسجد حضرت رسول (ص) می‌رسانم. یکی از بلخ آمده، یکی از بامیان، یکی از مزار شریف و دیگری از کابل، از هرات، جوزجان، اُرُزگان و… راه افتاده‌اند و حالا بعد از مسافتی طولانی که برای بعضی‌هایشان یک هفته هم کشیده، اینجا رسیده‌اند.

خستگی از ظاهرشان پیداست، اما طراوت و تازگی و شوق زیارت بیشتر به چشم می‌زند. به مرد میانسالی که کلاهی سفید بر سر دارد، سلام می‌کنم. قبل از آنکه اسمش را بپرسم شروع به صحبت می‌کند: «ما از مسئولان ایرانی و عراقی تشکر می‌کنیم که امسال ویزای زوار افغانستانی را رایگان کردند. اگر این اتفاق نمی‌افتاد خیلی از این زائران امکان حضور در کربلا را نداشتند. بعضی از این زوار دام‌شان را فروخته‌اند و بعضی با قرض و قوله راهی سفر شده‌اند. از رهبر ایران و از مردم ایران سپاسگزاری می‌کنیم. ایران هم‌مذهب و هم‌دین و قوت دل ماست».

انگار از اینکه وارد ایران و مشهد شده‌اند و با خواهران و برادران ایرانی‌شان دیدار تازه کرده‌اند، حال‌شان عوض شده است. با صدای لرزان ادامه می‌دهد: «امروز ما شیعیان مظلوم افغانستان با قوت شیعه ایران زندگی می‌کنیم. خدا کند که شما زنده و سلامت باشید. شیعیان ایران دلگرمی ما هستند. هر اتفاقی که برای ما می‌افتد، دل‌مان گرم است که ایران وجود دارد و حواسش به ما هست».

کشمش، چای سبز، پارچه و لباس؛ سوغاتی‌هایی که راهی ایران شدند!

میان سلام و احوال‌پرسی‌ها چشمم به باری که زائران با خودشان آورده‌اند دوخته شده. نمی‌دانم چرا زوار افغانستانی این‌همه بار با خودشان به ایران آورده‌اند؟ هر خانواده حداقل چهار پنج کوله بزرگ و سنگین دارند و تجمع این بارها در کنار مسجد، کوهی ساخته؛ بعدتر می‌فهمم تمام این کیف و کوله‌ها را سوغاتی پر کرده است!

«محمد افشار» تعریف می‌کند: «خیلی از زوار افغانستانی در ایران قوم و خویش دارند. این رسم همیشگی، ثابت و غیرقابل تغییر مردم افغانستان است که وقتی عازم سفر می‌شوند، برای اقوام و دوستان و آشنایان سوغاتی ببرند. اصلاً دید و بازدید و سفر بدون سوغاتی برایشان ممکن نیست؛ سفر مساوی است با سوغاتی.»

به کوه کوله‌ها و ساک‌ها اشاره می‌کند: «حجم زیادی از این کیف‌ها سوغاتی افغانستانی مثل چای سبز و کشمش و پارچه و لباس و… است. به خاطر همین سوغاتی‌ها اصرار داشتند به مشهد بیایند. روزهای اول اجازه حضور در مشهد را به ما نمی‌دادند؛ زیارت امام رضا (ع) و تحویل سوغاتی‌ها، باعث شد در مرز اصرار کنیم باید به مشهد بیاییم».

دوربین به دست ایستاده‌ام که پیرمردی با ریش‌های سفید و صورتی خندان از راه می‌رسد. تا از سختی راه می‌پرسم با خنده‌ای دوست داشتنی جواب می‌دهد: «این چند روز خیلی سخت گذشت. من هم پیر شده‌ام و مویم سپیده شده است. خیلی راه رفتم؛ خیلی! ولی این سفر شیرین است. امام حسین (ع) جان و جهانش را فدای ما کرد؛ حالا سختی ما در برابر آن سختی چیزی نیست. البته ایرانی‌ها به خوبی از ما استقبال و پذیرایی کردند. آخرین سفری که به ایران آمدم هم بسیار به ما خدمت کردند. با ماشین شخصی ما را به حرم بردند و آوردند» و بعد تند تند دعا می‌کند: «خدا به عمرشان برکت دهد و در قیامت هم به آنها عنایت کند. انشاالله آب‌شان سرد باشد و نان‌شان گرم باشد. ان‌شاالله عمرشان طولانی باشد».

محدودیت‌های عزاداری محرم امسال؛ نقطه کانونی صحبت همه زائران

گاهی محتوای حرف‌هایش غمگین است، ولی لبخند محجوب و ساده از روی لب‌هایش پاک نمی‌شود: «شیعیان افغانستان مظلوم‌اند. آنجا که هستیم ما را می‌کوبند و می‌زنند. در همین محرم امسال چقدر شیعیان را اذیت کردند. نمی‌گذاشتند بر سر در خانه‌ها و مغازه‌ها پرچم بزنیم. ما را لگدکوب می‌کردند و می‌زدند. وقتی می‌دیدند برای امام حسین (ع) عزاداری می‌کنیم مسخره می‌کردند و می‌گفتند این کارها شرک است. خیلی اذیت کردند، ولی شیعیان افغانستان برای بالا نگه داشتن این پرچم خون داده‌اند. الآن هم خون می‌دهیم. وقتی مردم بیرون ریختند و با دسته‌های عزاداری به خیابان‌ها آمدند، نتوانستند کاری کنند. اگر ما را هزار تکه کنند، دست از عشق امام حسین (ع) و عزاداری برای اصحاب ایشان برنمی‌داریم».

با زائران دیگر که همنشین می‌شوم، بیشتر و بیشتر درباره محرم امسال می‌شنوم. محدودیت‌های عزاداری برای شیعیان افغانستان بسیار جدی‌تر از آن چیزی بوده که در رسانه‌ها بازتاب داده شد. تقریباً پای صحبت هرکس می‌نشینم اشاره‌ای به سختی‌های محرم امسال و محدودیت‌های عزاداری می‌کند.

پیر و جوان می‌گویند: «اگر شیعیان مقاومت نمی‌کردند، عزاداری‌ها در عرض یکی دو سال کاملاً ممنوع می‌شد» بعد هم با افتخار ولی غمگین یادآوری می‌کنند: «ما برای امام حسین (ع) خون داده‌ایم. چه روزهای بسیاری که در بیست سی سال گذشته، کابل و هرات و مزار شریف، مثل کربلا شده است. امسال هم برای عزاداری امام حسین (ع) خون دادیم». پیش خودم فکر می‌کنم رسانه‌ها چقدر به چند و چون محدودیت‌های عزاداری شیعیان افغانستان توجه کرده‌اند؟ از جزئیاتی که شیعیان افغانستانی می‌گویند، چقدر مطلع هستند؟!

انگار من هم زائر شده‌ام

زائران به محض ورود سر سفره می‌نشینند. تا چای سبزشان را سر بکشند، سفره و عدسی هم آماده است. من هم کنار آنها دلی از عزا درمی‌آورم و خودم را مهمان عدسی مسجد حضرت رسول (ص) می‌کنم. خادمان که فکر می‌کنند من هم از زائران هستم، چنان با احترام برخورد می‌کنند که حالم خوش می‌شود؛ انگار من هم واقعاً زائرم!

گوشه‌ای از مسجد آقای «حکیمی» را می‌بینم. مداح خوش‌صدا و اهل دلی که گاه و بی‌گاه مداحی‌هایش را در اینترنت دیده‌ام. با همان سلام اول آنقدر مهربان و همدل به نظر می‌رسد که نیم ساعتی مهمانش می‌شوم. اولین دغدغه‌اش کاروان‌هایی است که هنوز نتوانسته‌اند ویزای ایران را از سفارت ایران بگیرند: «با اینکه ما راهی شده‌ایم، دل‌مان پیش شیعیانی است که جا مانده‌اند. کاروان‌های زیادی هستند که علی‌رغم چند روز انتظار، هنوز ویزای آنها صادر نشده است. ما از مسئولان محترم جمهوری اسلامی ایران می‌خواهیم این عشقی را که در دل مردم ما شعله‌ور است، از آنها نگیرند و کمک کنند تا کاروان‌هایی که جا مانده‌اند هم به زودی عازم ایران و عراق شوند.»

با لحن صمیمی‌اش ادامه می‌دهد: «تا همین جا هم مسئولان ایرانی بسیار زحمت کشیده‌اند و ما از آنها قدردانی می‌کنیم. ما می‌دانیم که کارمندان سفارت جمهوری اسلامی ایران شبانه‌روزی کار می‌کنند و روزهاست که استراحت نکرده‌اند. گاهی در طی یک روز چند هزار پاسپورت و ویزا صادر می‌کنند. خدا به آنها قوت بدهد. ولی از جمهوری اسلامی ایران می‌خواهیم باز هم کمک کنند و مردم ما را ناامید نکنند. امید این مردم به دولت ایران است که ام‌القرای جهان تشیع است. شیعیان افغانستان در سال فقط یک‌بار می‌توانند عازم کربلا شوند و آن هم ایام اربعین است.»

پدر دو شهید؛ میهمان مردم ایران

حکیمی به نفر کناری‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: «این سید عزیز پدر دو شهید و دایی دو شهید است. محرم سال گذشته دو پسر ۱۷ ساله و ۱۲ ساله‌اش را در انتحاری از دست داده و امسال به جای آنها زائر کربلا شده است».

«سید نوروز امیری» که نامش معجونی از اشتراکات فرهنگی و دینی و مذهبی ما را در خود دارد، پدر دو شهید است و برای اولین‌بار عازم کربلا می‌شود. زیاد حرف نمی‌زند، ولی وقتی درباره فرزندان شهیدش پرسیدم جواب می‌دهد: «آنها به خاطر دین شهید شدند. سر نماز شهید شدند. البته خودم هم در آن نماز حضور داشتم. من و یکی از پسرهایم زخمی شدیم، دو تا از پسرهایم شهید شدند. کنار خودم بودند که بدن زخمی و خونین‌شان را در آغوش گرفتم».

بعد هم مختصر می‌گوید: «تمام هستی و زندگی ما فدای حسین (ع). اگر خود ما و زن و بچه ما تکه تکه شوند، باز هم به مصیبت امام حسین (ع) نمی‌رسد. اینها گرد گوشه‌ای از کربلا هم نیست. بچه‌های من به تار موی حضرت علی اصغر (ع) می‌رسند؟ نه!».

امشب مسجد حضرت رسول (ص) میزبان پنج کاروان اربعینی است. هر کاروان حدود صد و پنجاه نفر جمعیت دارد. مسجد مدام پر و به مرور خالی می‌شود. با رسیدن هر کاروان، جوش و خروش خادمان هم چند برابر می‌شود و کتری‌های چای و ظروف غذا است که از راه می‌رسند.

«افشار» را وقتی پیدا می‌کنم که به دیوار تکیه داده و ذکر می‌گوید. اولین‌بار است که به کربلا مشرف می‌شود. آنقدر تند صحبت می‌کند که باید برای شنیدن جملاتش، تمام حواسم را جمع کنم. با همان سرعتی که دارد درباره اولین سفرش توضیح می‌دهد: «راستش کمی احساس ناامیدی می‌کنم! دوست داشتم هر لحظه و هر سال عازم کربلا بودم. با خودم می‌گویم شاید خدا نخواسته یا امام حسین (ع) لایق نمی‌دانسته که من تا حالا راهی کربلا نشده‌ام. امسال هم فکر نمی‌کردم زائر اربعین شوم، ولی پسرم اصرار کرد و وقتی اقدام کردم، خیلی راحت ویزای من صادر شد».

وقتی از سختی راه می‌پرسم، جواب می‌دهد: «هیچ احساس خستگی نکردیم واقعاً. خدا را هزار بار شکر می‌کنیم که شور حسینی به سر ما زد. با اینکه در تنگنا قرار داشتیم، ویزا گرفتیم و راهی شدیم. از چهارشنبه هفته پیش در راه هستیم و بعد از ۶ روز به ایران رسیده‌ایم. قدیم‌ها وقتی با مرکب به کربلا می‌رفتند، شش ماه در راه بودند، ولی حالا ما سوار بر ماشین و موتور و با آرامش و راحتی به کربلا می‌رویم. اگر هم سخت باشد، به عشق اباعبدالله (ع) به جان می‌خریم».

شیعیان افغانستان: مظلوم‌ترین شیعیان

با اینکه هر یک از گوشه و کنار افغانستان به ایران آمده‌اند، هیچکس حرف از سختی نمی‌زند. بعضی دو سه روز و بعضی بیشتر از یک هفته در راه بوده‌اند. جاده‌های خاکی و پر مخاطره افغانستان را از دل کوهستان‌های مختلف رد کرده‌اند و هنوز هم تا کربلا راهی طولانی دارند. تنها عشق زیارت است که به جای خستگی، طراوت بیشتر به آنها بخشیده است.

حجت الاسلام «حفیظ الله اکبری» از اعضا شورای علمای تشیع افغانستان را می‌بینم که در حال رسیدگی به زوار است. تنها روحانی است که امشب دیده‌ام. او هم از رایگان شدن ویزای ایران تشکر می‌کند و می‌گوید: «امسال تعداد زائران امام حسین (ع) خیلی زیاد است و همه از رایگان شدن ویزای اربعینی کشور عراق و ایران خوشحال هستند. به همین دلیل است که امسال نسبت به سال‌های قبل زائران امام حسین (ع) بسیار بیشتر و زیادتر هستند».

بعد هم سختی‌های این سفر را با نقل روایتی همراه می‌کند: «مسلما هر مسافرتی مشقت‌های خودش را دارد. ولی ما در روایت داریم هر عمل عبادی که سختی‌اش بیشتر باشد، به همان میزان بیشتر اجر می‌بینیم؛ به خصوص سختی در مسیر زیارت ارباب‌مان حضرت اباعبدالله (ع) که کار بسیار پسندیده‌ای است و انتظار ثواب بیشتر و رضایت ذات اقدس الهی را داریم».

می‌گوید: «نقطه مشترک بین شیعیان عالم، عشق به امام حسین (ع) و ائمه هدی (ع) است. شیعیان افغانستان هم بدون شک مظلوم‌ترین شیعیان عالم هستند و به همان میزانی که مظلوم هستند، علاقه‌مندی بیشتری هم به اهل بیت (ع) دارند. امیدوارم سال‌های دیگر هم ویزای مردم افغانستان به خصوص شیعیان افغانستان مثل امسال رایگان باشد و سهولت‌های بیشتری برای آنها فراهم شود تا کسانی که فقیر هستند ولی عاشق حسین (ع) هستند، با همان هزینه کم بتوانند به سرزمین کربلا مشرف شوند و از زیارت مولای‌شان محروم نشوند.»

اکبری به مشکلاتی که در حمل و نقل داشته‌اند اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «یکی از مشکلاتی که امروز داشتیم، نبود وسایل حمل و نقل بود. ماشین‌ها آماده نبود و زائران در مرز خیلی معطل شدند. زائر وقتی از خانه‌اش راه می‌افتد، زائر است. چه بهتر که همه ما در این مسیر یاریگر زائران امام حسین (ع) باشیم تا آنها با سختی کمتر و قوت دل بیشتر راهی کربلا شوند».

گفت: ما با هم برادریم…

خادمان مسجد حضرت رسول (ص) از جان مایه گذاشته‌اند. پذیرایی از پانصد ششصد نفر در یک شب، کار آسانی نیست، ولی آنها چنان با شوق و ذوق مشغول خدمت‌رسانی‌اند که انگار در موکبی در مسیر نجف تا کربلا در حال خدمت به زوارند.

«محمد انصاری» قاری قرآن و از خادمان مسجد حضرت رسول (ص) تعریف می‌کند: «تقریبا یک هفته است که شبانه‌روز در خدمت زوار افغانستانی هستیم. با توجه به اینکه خیلی از خادمان مسجد به کربلا مشرف شده‌اند، سعی می‌کنیم به بهترین نحو از زائران پذیرایی کنیم. خود من امسال کربلا نرفته‌ام. خانواده را راهی کربلا کرده‌ام ولی خودم برای خدمت به زوار در مشهد مانده‌ام. امیدوارم امام حسین (ع) این خدمت را از من قبول کند».

جلوی در مسجد آقای سجادی را می‌بینم که همراه با همسر و دخترش دنبال تاکسی اینترنتی‌اند. به رسم همه زائران چند کوله و کیف بزرگ با خودشان آورده‌اند که پر از سوغاتی برای قوم و خویش و دوست و آشنا است. پنج شش روز در راه بوده‌اند تا به ایران برسند و وقتی از او می‌پرسم «در ایران اذیت نشدید؟»، انگار حرف بدی زده باشم، چهره در هم می‌کشد و می‌گوید: «اذیت؟ نه! اینجا کشور اسلامی است! مگر می‌شود اذیت کنند؟ اینجا با خیال راحت می‌توانیم عزاداری کنیم. کسی نیست که اذیت‌مان کند».

دیدار با شیعیان ایرانی و حضور در کشور تشیع، او را حسابی رقیق‌القلب کرده. قبل از اینکه سوالم را تمام کنم اشک گوشه‌های چشمش جمع شده و به قول مشهدی‌ها «دل‌دل» می‌زند. انگار دلش آمده باشد سر زبانش، با بغضی که کنترلش را در دست ندارد، درباره حضور در ایران می‌گوید: «حضورمان در ایران، برادروار بود. خیلی از مهمان‌پذیری و برادری‌شان تشکر می‌کنیم». نمی‌تواند جمله‌اش را تمام کند. بغض امانش نمی‌دهد. من هم بغض کرده‌ام. من هم «دل‌دل» می‌زنم. می‌گویم «شیعیان ایران دلشان برای شما خیلی تنگ شده بود. دل ما مدام با شماست». با همان بغض می‌گوید «دل ما هم! دل ما هم! ما با هم برادریم…».

از دور دستت را می‌بوسیم!

شیعیان افغانستان مشکلات و گرفتاری‌های زیادی دارند. چطور با این‌همه سختی و مشکلات خودشان را به کربلا می‌رسانند؟ جوابم سخت نیست: «وقتی دل کربلا را می‌خواند، هر سختی، رنگ می‌بازد. نزدیک اربعین که می‌شود دل همه پر می‌زند… ما از جمعه در راه هستیم و تا الآن پنج شش روز در مسیر بوده‌ایم. اگر امسال نرویم، تا سال دیگر دل‌مان پرپر می‌زند. همه سختی‌ها فدای امام حسین (ع). جان‌مان فدای امام حسین (ع).

بعد از گذشته‌های دور می‌گوید: «پیشینیان ما وقتی به کربلا می‌رفتند، دست‌شان را قطع می‌کردند، چشم‌شان را درمی‌آوردند. راه امروز که چیزی نیست. سخت‌تر هم بشود، می‌رویم». بغضی که وجودش را گرفته، صحبت کردن را برایش سخت کرده اما آخرین حرفش را با صلابت و اطمینان خطاب به مردم ایران و مقام معظم رهبری می‌گوید: «از مسئولان ایران تشکر می‌کنیم که تلاش می‌کنند این راه را باز کنند. حرف‌مان خطاب به آقای خامنه‌ای هم این است که ما از دور دوستت داریم. از دور دستت را می‌بوسیم…».

پیرزنی که ۸ بار به تنهایی عازم سفر اربعین شده است!

بغض گفتگو با سجادی هنوز فروکش نکرده که صحنه‌ای زیبا لبخندی پهن روی لبانم می‌کشاند. بین زائران چشمم به پیرزنی می‌افتد که به خاطر کهولت سن، سختی روزگار یا هر دوی آنها، کمرش خم شده است. به ظاهرش می‌خورد که نزدیک هفتاد سال باشد. هفتاد سال برای زنان افغانستانی که از بدو کودکی خودشان را با کار و زحمت سرگرم می‌کنند و تا آخرین سال‌های عمر کمک‌حال خانواده در کشاورزی و آشپزی و تربیت فرزند و… هستند، یعنی خیلی بیشتر از سن واقعی.

پیرزن کیفی روی دوش انداخته و پلاستیکی در دست، به سمت تاکسی حرکت می‌کند. قبل از آنکه سوار ماشین شود، خودم را به او می‌رسانم. خلاف تصورم خیلی سرِ حال و قبراق به نظر می‌رسد؛ طوری که انگار چهل پنجاه سال بیشتر ندارد. با صدایی دوست‌داشتنی و صورتی مهربان و لهجه افغانستانی می‌گوید: «این دفعه هشتم است که به اربعین می‌روم. روز هفتم محرم که می‌شود وجودم گُر می‌گیرد. گریه و ناله می‌کنم. خرجی من را خود امام حسین (ع) جور می‌کند. هیچ پولی نداشتم بچه من! راست می‌گویم! با خودم گفتم امسال نمی‌توانم به اربعین بروم. ولی امام حسین جان خودش خرجی من را داد و شوهرم هم گفت برو».

«خسته‌اید؟» اگرچه خمیده‌خمیده و به آرامی راه می‌رود، جواب می‌دهد: «خسته هم شدیم که شدیم. مگر امروز خسته نشدیم؟ ولی به عشق امام حسین (ع) می‌روم. چهار دفعه مسیر نجف تا کربلا را کامل پیاده رفته‌ام. بعضی وقت‌ها از گلشهر تا حرم امام رضا (ع) پیاده می‌روم. تا توان داشته باشم، این مسیر را می‌روم».

دست‌هایش را پشت سرش قلاب کرده و ذره‌ای تردید در لحن و کلمات و نگاهش نیست. با عشق و محبت و یقین صحبت می‌کند. فکر می‌کنم وقتی ما به سن او برسیم، همین‌قدر عاشق می‌مانیم؟ وقتی در شصت سالگی و هفتادسالگی کمرمان خم شد و پاهایمان سست شد، راهی پیاده‌روی اربعین می‌شویم؟ کنار جمعی از زائران صمیمی و صبور دعا می‌کنم: کاش تا همیشه عاشق بمانیم…

«گاو و گوسفند فروختم کاکای من! چیز دیگری نداشتم که خرج سفر کنم. دفعه قبل سه تا گوسفند فروختم، این بار ماده گاوی که به ما شیر و ماست می‌داد. اینها که چیزی نیست؛ ازندگی‌ام را می‌فروشم و کربلا می‌روم. جان ما فدای حسین (ع) …».

کد خبر 5880122 جواد شیخ الاسلامی

منبع: مهر

کلیدواژه: مقام معظم رهبری اربعین 1402 اربعین حسینی افغانستان کربلا نجف اشرف مزار شریف اربعین قران چای سبز شیعیان مقام معظم رهبری سفارت جمهوری اسلامی ایران امام رضا آیت الله خامنه ای جمهوری اسلامی حسین عراق جمهوری اسلامی ایران مشهد صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها اربعین 1402 اربعین حسینی صفحه اول روزنامه های ورزشی صفحه اول روزنامه های اقتصادی افغانستان عراق ایران فیلترینگ کربلا سیستان و بلوچستان خدمات مشاوره محدودیت های عزاداری شیعیان افغانستان زوار افغانستانی زوار افغانستان مسجد حضرت رسول جواب می دهد محرم امسال کربلا مشرف راهی کربلا گوشه ای امام حسین چیزی نیست دو شهید سختی ها شده اند سال ها جان ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۳۱۷۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عوامل کشتار نمازگزاران در هرات شناسایی و مجازات شوند

شورای علمای شیعه هرات، شخصیت‌ها و برخی نهادها در بیانیه‌ای از حکومت کابل خواستند تا هرچه زودتر عوامل کشتار نمازگزاران در حمله تروریستی شهرستان «گذره» مجازات شوند. - اخبار بین الملل -

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، شورای سراسری علمای شیعه هرات در واکنش به حمله تروریستی شب گذشته در مسجد امام زمان(عج) با صدور بیانیه‌ای از حکومت طالبان خواست هرچه زودتر عوامل این جنایات را شناسایی نموده و آنها را به اشد مجازات برساند.

در این بیانیه آمده است: «بار دیگر عوامل جنایت پیشه و مزدور اجانب با اقدام تروریستی در مسجد امام زمان(عج) واقع در شهرک اندیشه شهرستان گذره ولایت هرات عده‌ای از نمازگزاران مظلوم و بی دفاع کشورمان را شهید و مجروح ساختند».

بیانیه می‌افزاید: «این اقدام وحشیانه که قلوب هموطنان عزیز و تمامی آزادگان جهان را جریحه دار کرده است، نشانگر نهایت ددمنشی و پست فطرتی عاملان و آمران پشت پرده این جنایت است که از سر استیصال و عجز، چشم دیدن افغانستانی باثبات، آرام و در حال پیشرفت را ندارند و دست به این قبیل جنایات می‌زنند».

شب گذشته هنگام نماز مغرب و عشا افراد مسلح ناشناس به نمازگزاران در مسجد امام زمان(عج ) حمله کردند که در نتیجه آن 7 نفر شهید و چندین تن دیگر زخمی شدند.

«نثاراحمد الیاس» سخنگوی والی هرات نیز با انتشار بیانیه‌ای ضمن محکومیت این حمله گفت: تلاش‌های نیروهای امارت اسلامی جهت دستگیری عاملین این حمله جریان دارد و هرچه زودتر آنها را پیدا و به دست خواهند سپرد.

«حامد کرزی» رئیس‌جمهور سابق افغانستان نیز در بیانیه‌ای ضمن محکومیت حمله تروریستی به نمازگزاران در مسجد امام زمان(عج) در شهرستان «گذره» هرات گفت: این عمل تروریستی خلاف تمام موازین دینی و بشری است.

«عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه ملی دولت سابق افغانستان نیز در پیامی ضمن محکومیت این حمله اظهار داشت: «در حالیکه حمله بزدلانه بر هموطنان بی‌دفاع ما را مخالف موازین اسلامی و انسانی می‌دانم، از بارگاه ایزد متعال برای شهدای این حادثه بهشت برین و برای مجروحین شفای عاجل استدعا دارم».

دفتر هیئت معاونت سازمان ملل در افغانستان نیز در شبکه ایکس نوشت: «تحقیقات و پاسخ‌گویی برای عاملان و اقدامات حفاظتی برای جامعه‌ شیعه افغانستان به فوریت مورد نیاز است».

سفارت ایران حمله به نمازگزاران شیعه در هرات را محکوم کردحمله مسلحانه به نمازگزاران شیعه در هرات

انتهای پیام/.

دیگر خبرها

  • پیشرفت ۶۰ درصدی طرح احداث محل های اسکان پرستاران بیمارستان امام حسین (ع)تربت حیدریه
  • شهید مطهری از معماران بنای فکری انقلاب اسلامی بود
  • شهید مطهری از معماران انقلاب اسلامی بود
  • رسانه‌ها پای کار بیست‌ویکمین همایش پیرغلامان حسینی باشند
  • فریاد افغانستان افغانستان در فرودگاه امام خمینی!
  • تاکید بر شناسایی عاملان حمله به شیعیان افغانستان + فیلم
  • تجهیز بیمارستان امام حسین (ع) شهرستان هشترود به دستگا‌های جدید
  • عوامل حمله تروریستی در هرات شناسایی و مجازات شوند
  • حمله تروریستی به مسجد شیعیان در هرات و دو نکته مهم
  • عوامل کشتار نمازگزاران در هرات شناسایی و مجازات شوند